۲۹ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۹

واژه های مشترک زبان فارسی و زبان اردو

مشترکات زبان ملی ایران و پاکستان

تمامی زبان‌های رایج جهان تحت تاثیر سایر زبان‌های دیگر قرار گرفته‌اند. این پدیده در برخی زبان‌ها به وضوح قابل مشاهده است، در حالی که در برخی دیگر آن‌چنان با زبان‌های منبع درآمیخته شده‌اند که شناسایی آن‌ها گاهی دشوار می‌شود.

واژه های مشترک زبان فارسی و زبان اردو

تمامی زبان‌های رایج جهان تحت تاثیر سایر زبان‌های دیگر قرار گرفته‌اند. این پدیده در برخی زبان‌ها به وضوح قابل مشاهده است، در حالی که در برخی دیگر آن‌چنان با زبان‌های منبع درآمیخته شده‌اند که شناسایی آن‌ها گاهی دشوار می‌شود. وام‌گیری واژه‌ها از زبان‌های دیگر نشانه‌ای از زنده بودن و پیشرفت یک زبان است. زبان اردو نیز از این قاعده مستثنی نبوده و واژه‌های زیادی از زبان‌های عربی، فارسی، ترکی و انگلیسی وارد آن شده‌اند. هرچند که زبان و ادبیات غنی فارسی عمدتاً در ایران، افغانستان و منطقه آسیای مرکزی رایج است، تاثیر آن تنها به این کشورها محدود نشده و به شبه‌قاره هند، به ویژه کشورهای پاکستان، هند و بنگلادش نیز گسترش یافته است. [1]

امروزه زبان‌های فارسی و اردو به‌عنوان دو زبان نزدیک به هم شناخته می‌شوند. اردو، که از زبان‌های آریایی هندوستان با ریشه در سانسکریت نشأت گرفته، به‌طور طبیعی تحت تاثیر عمیق زبان فارسی قرار گرفته است. این تاثیر به‌ویژه در ادبیات اردو به وضوح قابل مشاهده است و شعر اردو به‌عنوان بازتابی از شعر فارسی شناخته می‌شود. فارسی برای مدت طولانی زبان رسمی در دربارهای شبه قاره هند در دوره مغول بوده است و امروزه حتی رسم الخط اردو نیز شباهت زیادی به فارسی دارد. این در حالی است که سرود ملی پاکستان دارای واژگان فارسی است. وام گیری واژه ها از فارسی و عربی به مراتب قدیمی‌تر از انگلیسی است. زبان‌های عربی و فارسی از طریق تجار، مهاجمان و مبلغان به هند وارد شده اند.

بر اساس بررسی و تحقیقات مقاله[2]، نتایج نشان می دهد که ۲۱.۷ درصد از واژگان بنیادی زبان اردو از زبان فارسی مشتق گرفته شده است و حدود ۲۹.۹ درصد کلمات از زبان عربی وام گیری شده است. با توجه به این داده ها می توان نتیجه گیری کرد که بیش از نیمی از واژگان بنیادی اردو از زبان های فارسی و عربی سرچشمه می گیرد.

فرآیند وام‌گیری در طول زمان به تدریج شکل گرفته و امروزه می‌توانیم شاهد این باشیم که بسیاری از واژگان زبان ادبی و باستانی، که اکنون در فارسی عامیانه کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، همچنان درزبانی مثل اردو مورد استفاده قرار می گیرند. مانند دیگر زبان‌ها، واژگان فارسی ممکن است بسته به متنی که در آن به کار رفته‌اند، معانی مختلفی داشته باشند. در فرآیند وام‌گیری، زبان اردو نیز گاهی تمام معانی یک واژه را دریافت کرده و گاهی فقط یکی از آن‌ها را به عاریت می‌گیرد.

به عنوان مثال:

دفتر(office)، خاموش (silent)، شیر (lion)، تصویر(image)، سخت (hard)، عکس (shadow)، مدرسه (seminary)، بزرگ  (elder/ senior)، دعوا (to claim)، پیدا (to born)، خواب (dream) ، قطار (train/ queue)، شام ((evening، عرض (to request/ present)، نمایش (exhibition)،

در زیر به برخی از واژگان مشترک زبان فارسی و اردو اشاره شده است:

  1. مربوط به ایام سال: خزان، بهار، صبح، شام، هفته، سال.
  2. آب و هوا: هوا، بارش، ، برف، سرد، گرم، ابرآلود، روشنایی، خشک.
  3. اعضای بدن: سر، دل، کمر، گردن، خون، جسم، بازو، ناخون، معده، سینه، رگ، جگر.
  4. رنگ: کرم، سبز، سفید، نارنجی، سیاه.
  5. مشخصات و ویژگی‌ها: بهترین، شفاف، واضح، مختصر، کامل، عجیب، جدید، خطرناک، صحیح، مناسب، همیشہ، ظاهر، عِلاقَه، دور، بهتر، مرکزی، واضح، صاف، چالاک، درست، مشکل، مختلف، آسان، ابتدایی، آخر، برابر، پرجوش، مشهور، جعلی، ناکام، حقیقی، تیز، چربی، چند، هموار، مجبور، مفت، معاف، دوستانه، تازہ، سبز، عظیم، امید، خیال، دیر، سست، کم، طویل، تنها،  محبت، شاید، درمیان، ذکر، رکن، جدید، تقریبا، قریب،  ضروری، شور، مخالف، اکثر، درد، کامل، امن، خوش، مقبول، غریب، شایسته، زهر، قیمت، طاقت، ممکن، حفاظت، مناسب، قطعی، واقعی، اصلی، آرام، محفوظ، حکمران، سایه، جنس، خدمت، سزا، تیز، شکل، سادہ، حماقت، نرم، کامیاب، حیرت، یقین، مناسب، خوفناک، صاف، خطر، دوباره، اعتبار، مصیبت، مفید، اکثر، عجیب، شروع، ختم، رقص، ورزش، سفر، وزن، شادی، وسیع، وصیت، فکر، دنیا، لفظ، تعجب، خواهش، جوان، غلط، غصه، محبت، نفرت ، خوشی، امید، حیرت، غم، افسوس، صبر، وفا، بی وفایی، کامیاب، افسرده.
  6. اعداد و شمار: شمار، تعداد، دو، چند، نصف، صفر.
  7. افراد: بچه، شوهر، خاله، دشمن، دوست، قاضی، وکیل، استاد، شخص، ملکه، باجی، انسان، مسئول، ماهر، خاندان،‌ دشمن، مخالف، حکمران.
  8. مکان: شهر، کشور، زمین، باغ، جزیرہ، بندرگاه، دریا، منزل، آبشار، صحرا، زمین، جزیرہ، باغ، چشمه، ملک.
  9. موقعیت های جغرافیایی: شمال، جنوب، مغرب، مشرق.
  10. اشیاء:  کتاب، قلم، کشتی، پل، کرسی، چاقو، چراغ، میز، فرش، پرچم، شیشه، آینه، چادر، پنکه، صابون، کاغذ، صفحه، آیینه، شیشه، سوغات، درخت،  دیوار.
  11. حیوان: شیر، پرنده، حیوان، جانور، کبوتر، شترمرغ.
  12. مواد غذایی: پنیر، سیب، شراب، گوشت، سبزی، گندم، جو، دانه، شاتوت، نان، لوبیا، پیاز، شربت، انگور، انار، نمک.

       نویسندگان:

  1. مجید مشکی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان.
  2. عصمت حسینی، کارشناس رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران.

منابع:

کد خبر 21123

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =